برنامه

سوم برج اردیبهشت نودوشش.اامروز اومدم بوشهر به امید اینکه کمی از خستگی کارم کم شه.از خیلی پیش برای امروز برنامه چیده بودم.الان ساعت 3:34 دقه شبه و من مثل شبها قبل با شبها قبل هیچ فرقی نکرده ام.روحیه خراب.جسم خسته.ذهن درگیر.چه بد احوالی دارم میگذرونم. هیچ چیز هیجان نداره.هیچ چیز خوشحالم نمکین. دلم برای اتاقم تنگ شده این وقت شبها باهام همدرد بود ولی اینجا انگار ی غریبم  بین غریبه ها.عجب زندگی سردی.غمگینیم ابن.این گویا ترین جمله دو کلمه ای هست که میشه بیان کرد.اوج احوال آدمی رو بازگو ممیکنم. غمگینیم ابن...


۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۳:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

هر شب

همیشه به عمیقترین جای شب که میرسم غمگینی عجیبی دارم.هرشب،هرشب.اندوه قدیم،دوستانی که الان هیچ کدوم نیستند،کوچه،دریا،فوتبال،نوجوونی و...
کاشکی خدا قدیما رو برگردونه.چه آرزوی قشنگه محالی...
من یجایی توی گذشته ام موندم گرچه جسمم توی الانه
همیشه این ساعت های شب دلمون میگیره.دلتنگ میشیم و با این دلتنگی به خواب میریم
۰۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۴:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

شیشه خورده

توی اتاقم بین دیوارهایی که از گذشته تا به امروز هیچ تغییری نکردند همه چیز تغییر کرده.من تغییر کردم،روزگار تغییر کرده.بعضی وقتها دلم برای گذشته بدجور تنگ میشه،انگار منتظرم که باز گذشته ها برگردن.چرا گذشتها همیشه خوب و زیبا هستند ولی امروز اونجور نیست؟!!! چرا امروز مثل گذشته ها قشنگ نیست؟!!! سوال بی جواب. و تا بوده این سوال برام مونده بی جواب.هیچکدوم از رفقا نیستن.حتی ذره ای از شور و هیجان اون وقتا نیست.هیچ خاطره ای تکرار نمیشه،هیچ خاطره ای نمونده فقط یک تنهایی عمیق توی اتاق بین دیوارهایی که از گذشته تا به امروز هیچ تغییری نکردند و همه چیز تغییر کرده.غم مثل شیشه خورده میریزه توی سرت و ذهنت رو نابود میکنه.امروز یعنی همین 

۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۵:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

انرژیک

امروز 26م فروردین بود.الان که به ساعت دیوار نگاه کردم میبینم یک ساعته امروز هم گذشته.این روزها دارم به طرز شدیدی یک رفتار رو تبدیل به عادت میکنم،با وجودی که یه مدت هست که گذشته از این تلاشم ولی آثارش رو دارم خوب میبینم.وقتی جدی باشی میاد توی چهرت و وقتی بقیه جدیت رو توی صورتت میبینند رفتاری متفاوت با همه رفتارهای قبل دارند.سنگین، معقول و کنترل شده برخورد میکنند.شاید این نوع رفتار بر خلاف تمام قوانین انرژیک بودنی باشه که توی اینترنت و کتابها میخونیم(قانونی ک میگه شاد و شوخ باش بیخیال دنیا) اما این راه درسته،جدیت و توی روی کسی نخندیدن...

نمیدونم کی اینا رو میخونه یا برای اونی هم که میخونه مهم هس یا نه ولی این بخشی از یک زندگیه
۲۷ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۳۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

فراموشی

وقتی یک هدف بوجود میاد توی مسیر رسیدن به هدف هی شکست میخوری و دوباره از لحظه آخری باز شروع میکنی و دوباره شکست و دوباره شروع، مثل یک جور فراموشی میمونه که وقتی بیاد میآری ادامه میدی تا میبینی ک باز فراموش کردی، مهم ناامید نشدنه و مهم ناامید نشدنه....

۱۹ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

سکوت

چه دنیای عجیبیه.وقتی شادی، وقتی سرزنده و شادابی وقتی باهمه به شوخی و خنده میپردازی میبینی که ترد شدی.و زمانی ک سکوت اختیار میکنی،ساکتی،حرف نمیزنی،در عوالم درونی بسر میبری اونوقته که همه میان سمتت.انگار آدمها از شادی تو ناراحتند و از سکوت تو خوشحال...

۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۴:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh

برگ

امروز چهاردهم فروردینه،یک روز بعد از تعطیلاتی که بسرعت گذشتن

روزا مثل برگن،فردا مثل ی برگ سرسبزه که غروب امروز زرده و خشک و در فردای بعدی افتاده و به گذشته تبدیل شده، این گذار سریع غم انگیزه...

۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
rez Kh